آخرین وضعیت دو زندانی سیاسی، منیژه نجم عراقی و علی اخوان

Multithumb found errors on this page:

There was a problem loading image /home/ayahra/ayahra.org/images/download.jpg
There was a problem loading image /home/ayahra/ayahra.org/images/download.jpg

download.jpgمنیژه نجم عراقی فعال جنبش زنان و منشی کانون نویسندگان است که از هفتم خرداد ماه سال جاری جهت اجرای حکم خود روانه زندان اوین شد. منیژه نجم عراقی، نویسنده و مترجم از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی به اتهامات عضویت در کانون نویسندگان ایران، ارسال بیانیه‌های کانون، و شرکت در تجمع‌ها بر مزار محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و احمد شاملو به تحمل یکسال حبس تعزیری محکوم شد.

پیش از این مأموران وزارت اطلاعات با حکم بازرسی به منزل منیژه نجم‌عراقی مراجعه کرده و مُهر و اسناد کانون، دستگاه کامپیوتر و تعدادی کتاب و اسناد شخصی او را ضبط کرده بودند. بارها او را به اتهام تبلیغ علیه نظام مورد بازجویی قرار دادند و در تاریخ ۲۴ مهرماه سال ۸۹ او بازداشت کردند که پس از سه روز با قید وثیقه آزاد شد.

به گزارش جرس، کانون نویسندگان ایران در بیانیه ای در واکنش به صدور حکم زندان برای این نویسنده آورده است که چنان که بارها به تاکید گفته‌ایم مسئولیت بیانیه‌های کانون بر عهده هیئت دبیرانِ منتخب آن و تک تک اعضای کانون است و از این رو هیچ مسئولیت مستقیمی متوجه منیژه نجم عراقی نیست. اتهام شرکت در مراسم بزرگداشت نیز، آن هم در گورستانی که کیلومترها از آب و آبادانی به دور است، بیشتر به یک شوخی تلخ می ماند تا اتهامی که قرار است به استناد آن یکی از فرهیخته ترین زنان این کشور را یک سال به بند بکشند.

گفتنی است، منیژه نجم عراقی نویسندهٔ کتاب‌های منبع‌شناسی زنان، زن و سینما و مقاله‌هایی در نشریات چاپی و برخط است. همچنین ترجمه‌های مهمی چون کتاب‌های جامعه‌شناسی زنان، جنسیت، رابطه و تفاوت در نگرش روان‏کاوی، درباره جنبش زنان؛ مناظره‌ای فمینیستی، نقد و نظر: درآمدی جامع بر نظریه‌های فمینیستی، دردسرهای پسامدرنیسم، سرمایه‌داری، خانواده و زندگی شخصی دارد.

علی اخوان، فعال کارگری و اجتماعی و از اعضای کانون مدافعان حقوق کارگر از دیگران زندانیان سیاسی است که در حال گذراندن حکم ناعادلانه خود است و نزدیک به شش ماه تنها به جرم دفاع از حقوق صنفی طبقه کارگری در حبس بسر می برد.

اولین بار در ساعت دو نیمه شب سیزدهم خرداد ۱۳۸۹، ماموران امنیتی به منزل شخصی علی اخوان وارد شدند و پس از تفتیش کامل منزل وی را با خود بردند. اخوان تا هشتم تیر ۱۳۸۹ در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس و تحت بازجویی بود و پس از آن با وثیقه هفتاد میلیون تومانی آزاد شد. وثیقه ای که به گفته همسرش با وجود اجرای حکم علی اخوان هنوز در ضبط است.

بیتا همسر علی اخوان با ابراز ناراحتی از قطع بدون دلیل ملاقات حضوری عنوان می کند: “الان ملاقاتهایمان بشکل کابینی است البته تا چند ماه پیش ملاقات حضوری می دادند اما الان آن را قطع کرده اند. یعنی سه ماه است که ملاقات حضوری نداشته ایم و دلیل آن را هم نمی دانیم. بخصوص برای دخترم که چهار سال دارد، سخت است. آن اوایل شب ها خواب بد می دید و اذیت می شد اما الان یک کمی به شرایط عادت کرده است. در هر حال شرایط برای بچه ها خیلی دشوارتر است مثلا آقای فریبرز دانا را که می خواستند به دندان پزشکی اعزام کنند به او دستبند زدند و پسر چهارساله اش شاهد این وضعیت بود که شرایط مناسبی نیست. خب، این شرایط سخت است و سعی می کنیم تحمل کنیم.”

دادگاه بدوی این فعال کارگری را به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به سه سال حبس تعزیری محکوم کرد اما در دادگاه تجدید نظر، این حکم به یک سال و نیم حبس تعزیری به اضافه یک سال و نیم حبس تعلیقی تبدیل شد.

خانم اخوان با تاکید بر اینکه همسرش تنها از حقوق صنفی کارگران دفاع کرده است، خاطرنشان می کند: “در دادگاه بدوی سه سال حبس تعزیری به علی دادند اما در دادگاه تجدید نظر این حکم تبدیل به یکسال و نیم حبس تعزیری و یکسال و نیم حبس تعلیقی در پنج سال شد. یعنی بعد از گذراندن حبس تعزیری اگر تا پنج سال همان جرم را مرتکب نشود حکم تعلیقی به اجرا در نمی آید. جرم هم که اجتماع و تبانی بر علیه نظام است، در حالیکه همسرم تنها از حقوق صنفی کارگران حمایت کرده است و کار سیاسی انجام نداده که به این جرم متهم شود. من و همسرم بعد از صدور حکم خیلی ناراحت شدیم چون واقعا او کاری انجام نداده که مستحق زندان باشد، تنها جرمش دفاع از حقوق کارگران بوده است و الان تاوان عقیده اش را می پردازد. چهاردهم خرداد هم که ساعت دو نیمه شب به منزل آمدند به همان جرم او را بازداشت کردند و حدود یکماه او را در انفرادی نگه داشتند.”

فریبرز رییس دانا، اقتصاددانی که خود نیز در سن هفتاد سالگی در حال گذراندن حکم ناعادلانه و غیرقانونی در زندان اوین بسر می برد در خصوص علی اخوان نوشته است: “علی، این دوست و برادر من در برابر چشمان همه دوستان واعضای جامعه ای که این گونه مسوولانه و انسانی با آن پیوند داشت، روز به روز روحیه دارتر، مصمم تر، شادمانه تر، پرامیدتر و پرحوصله تر می شد. یقین قطعی دارم که علی در زندان پخته تر می شود… علی روحی زیبا و عاشق دارد. راستگو، صمیمی و بی شیله و پیله است. او را تحقق این و آن ایدئولوژی و یا نفس جنب و جوش سیاسی نیست که به حرکت وا می دارد، بلکه وابستگی ذاتی اش به ارزش های انسانی، علاقه ی وافرش به خدمت به آدم های نیازمند و محروم و سلیقه ی ویژه اش برای انتخاب دوستانی از وابستگان به مردم به راه می کشاند. او مطمئن شده که بی وقفه گام زدن در راه آزادی و عدالت همان چیزی است که حیات انسان ها را پربار و بیمه می کند، بیمه به خاطر پاسخ به درخواست شرافت همگانی انسانی.

از مدتها پیش مطمئن شده بودم علی اخوان مسیرهای چندی را به جز آن که در آن گام می زند، می توانسته است بپیماید آن هم برای منتفع شدن، برای زندگی راحت تر، برای پول پیدا کردن، برای حاشیه ای امن داشتن و برای تغییر محیطش به سمت بالاتر ها. علی در انگلستان زندگی و تحصیل کرده و از آنجا فقط دانش و توانایی را با خود به وطن نیاورد . او تجربه ی مبارزه در صحنه ی اندیشه و شیوه ی انتخاب راه درست از نادرست را، در هر وانفسایی که باشد، نیز با خود به ارمغان آورد. او تمام تواناییش را در خدمت بهروزی مردم قرار داد و می دهد. او بی هیچ تظاهر و طلب کاری از روزگار به ندای قلبش پاسخ می گفت: با مردم، با گارگران و با آزادیخواهان بودن. من تردیدی ندارم که او نه تنها جرمی مرتکب نشده است بلکه شایسته ی دریافت نشان عالی از سوی جریان های کارگری است به خاطر خدمات بی خدشه و همیشگی اش برای حقوق کارگران و نابرخورداران جامعه.”